خلاقیت بخش مهمی از درک است .در مرحله درک ، ایده ها توسعه می یابند.راههای زیادی برای خلق ایده های جدید وجود دارد.درباره بعضی از راههای مفید در این مقاله بحث خواهد شد.افراد غالبا ً ازیک محصول یا یک روش مشخص دلسرد می شوند .این باعث می شود که فکر کنند:” باید راه بهتری وجود داشته باشد .” این اندیشه آنها را به تعیین راه بهتر، به صورت فردی یا گروهی سوق می دهد .
بچه های کوچک به طور طبیعی خلاق هستند زیرا ذهن آنها آزاد است . بعدها ، این توانایی ، با دادن آموزشهایی در زمینه پیروی از قوانین ، کاهش می یابد . همانند افراد بالغ ، آنها نیز با مشکلاتی مواجه هستند . هرچه راه تفکر محدودتر شود ، مانع از این می شود که افراد دنیا را در حال تغییر یابند وراه حلهای ممکن را جستجو کنند .
اندیشه های جدید اغلب به پروژه ای جدید ختم می شوند . آلبرت زنتجیومی گفته است :” کشف دیدن چیزی است که همه آن را دیده اند وتفکر در چیزی است که هیچکس بدان نیاندیشیده است .”
افراد را باید به تفکرات جدید واداشت ؛ افکار جدید به ندرت خودبخود روی می دهند . افراد به اجرای تمریناتی برای تبدیل گره های ذهنی به افکار جدید نیاز دارند .راجر ون اچ (۱۹۹۳) در کتاب خود ، “ضربه زدن به یک طرف سر ” ، فهرستی از عقده های ذهنی مشترک ، واینکه چرا آنها عقده های ذهنی هستند ، را ارائه می دهد :
۱- پاسخ “درست ” را پیدا کنید ؛ اغلب بیش از یک پاسخ درست وجود دارد .
۲- منطقی نیست ؛ توجه داشته باشید که منطق می تواند راه حل هایی را که به نظر متناقض می رسند رد کند، هرچند که ممکن است موارد خوبی باشند .
۳- از قوانین پیروی کنید؛ نقض یا تغییر قوانین غیر سودمند هیچ اشکالی ندارد .
۴- عملی بودن ؛ در ابتدا افکار باید جنبه وجود واحتمال داشته باشند تا اینکه عملی باشند . فکر کنید” چی می شد اگر….؟” زیرا عقاید سودمند اغلب برای افرادی که عقاید مضر وبی فایده را بررسی می کنند پیش می آید .
۵- نادان وابله نباشید ؛ رفتار احمقانه یا شوخ طبعی اغلب به پیدایش افکار جدید ختم می شود .
۶- اشتباه نکنید ؛ اشتباهات می توانند گامی به سوی فرایند خلاقیت باشند
.
۷- آنجا جای من نیست ؛ این نگرش غالبا ً افراد را از برگزیدن راه های جدید باز می دارد . متوجه خواهید شد که هیچ کاری را نمی توان در این حالت انجام داد واین محدودیتی برای خلاقیت است ؛ افکار جدید اغلب زمانی که شما خارج از زمینه تخصصتان گام برمی دارید به وجود می آیند .
۸- من خلاق نیستم ؛ عزت نفس یکی از عناصر لازم برای خلاقیت است . شما باید خطر کنید ونتایج آنرا بپذیرید هرچند که ممکن است افرادی که خلاقیت کمتری دارند مسخره تان کنند . اگر اعتقاد داشته باشید که خلاق هستید ، یا می توانید خلاق باشید ، خلاق خواهید بود .
خلاقیت هنر ایجاد عقاید جدیدی است که می توانند رک ، بدیع وتازه باشند . خلق پروژه های جدید اغلب زمانی که فرد یا افرادروی مهارت ها ، احتیاجات وعلایق خودشان ودیگران تمرکز می کنند روی می دهد .( از واژه خلاقیت زیاد استفاده می شود .) ابداع ، فرایند ایجاد یا شکل گیری یک محصول ، فرایند یا روش جدید است ؛ ممکن است زمانی رخ دهد که یک تلاش باعث بهبود ، اصلاح یا طراحی مجددیک محصول ، فرایند یا روش موجود می شود .
تکنیک هایی وجود دارد که می توانید برای افزایش قوه خلاقیتتان از آن استفاده کنید :
۱- تصویر خود را، از طریق معکوس کردن سلسله مراتب پوشیدن لباس، تحریک کنید ؛ مثلا ً پوشیدن پیراهن زیر پیراهن ، کفش و… مراحل راست وچپ را برای وارد کردن دستها وپاها به درون لباسها برعکس کنید ؛ این کار باعث تحریک سلولهای ضعیف مغز شما می شود . تصور کنید که چطور یک کودک قبل از رفتن به مدرسه فکر می کند ؛ بچه ها محدودیت کمتری در خلاقیتشان دارند زیرا آنها هنوز محدود کردن فکرشان را ، در نتیجه عکس العملهای منفی دیگران ، فرا نگرفته اند .
۲- افکارتان را به محض خطور در ذهنتان ، ثبت کنید . به عنوان مثال ، یک قلم وکاغذ در کنار رختخوابتان بگذارید ورویاهاتان را بنویسید .
۳- عقده های ذهنی را ، که مانع خلاقیت شما می شوند ، از بین ببرید . روی افکار مثبت تمرکز کنید . یک آواز قدیمی می گوید : ” به مثبت ها اهمیت دهید ومنفی هارا فراموش کنید .”
۴- سؤالاتی را مطرح کنید که جوابهای متفاوتی داشته باشند . بخاطر داشته باشید که جوابها به سؤال پرسیده شده ربط داشته باشند .
۵- بعضی چیزهایی را که خارج از محدوده تخصصی شماست مطالعه کنید ؛ ترجیحا ً چیزی متفاوت باشد وشما از آن لذت ببرید مثل افسانه یا شعر .
۶- به خوتان بخندید . حس شوخ طبعی به شما کمک می کند زیرا اعمال ابلهانه به عقاید جدید منجر می شوند . ثابت شده است که به کاربردن این تکنیک ، برای پروژه های بزرگ وکوچک ، اثرات مثبتی ایجاد می کند .
اگر خواهان خلاقیت هستید مراحل زیر به شما کمک می کنند :
• شناختن مشکل
.
• جمع آوری اطلاعات راجع به آن مشکل
.
• تجزیه وتحلیل مشکل
- توسعه ایده های اولیه ای که ممکن است منجر به راه حل شوند .
• مرور وبسط ایده ها
- تعیین اینکه راه حلهای پیشنهادی قابل اجرا وعملی هستند .
خلاقیت را غالبا ً می توان از طریق تکنیک طوفان مغزی افزایش داد . طوفان مغزی ارائه نامحدود ایده ها وپیشنهادات از سوی تمامی اعضای گروه در طی جلسه ای است که به عنوان مثال برروی محدوده ای از موضوعات از پیش تعیین شده متمرکز می شود . در این جلسه ، هیچ کس حق اظهار نظرمنفی ندارد . در عوض ، باید توسعه عقایدی که ارائه می شوند تشویق شود . کتابهایی که اطلاعاتی راجع به طوفان مغزی ارائه می دهند برانسفورد واستین (۱۹۹۳) ، کیم (۱۹۹۰) ولومدین (۱۹۹۰) هستند .
از شوخ طبعی اغلب در جلسه طوفان مغزی استفاده می شود . همیشه از عقاید جدید استقبال می شود . یک عنصر مهم در جلسه طوفان مغزی ، مشارکت است واین که ایده ها به یک موضوع مربوط می شوند .با این وجود ممکن است حتی افکاری که در ابتدا نامربوط به نظر می رسند نیز شرکت داده شوند . آنها را نباید در جلسه رد کرد زیرا ممکن است به عقاید بهتری ختم شوند . می توان آنها را در صورت مناسب نبودن ، بعدا ً رد کرد .
طوفان مغزی در دوسطح انجام می شود. اولین سطح افکار معینی هستند که می توانند به پروژه تبدیل شوند . تمامی ایده های خلق شده بعدا ً به صورت مدرک در می آیند وبررسی می شوند ؛ به طوری که بهترین آنها ، با جزییات بیشتر ، بعدا ً دنبال می شوند . پس از اینکه پرو ژه بالقوه انتخاب شد ، می توان از طوفان مغزی برای ایجاد راه حل های معقول استفاده کرد . دومین سطح به توسعه جزییات در پروژه انتخابی مربوط می شود.روش طوفان مغزی برای هردو سطح مشابه است . افراد به ایجاد افکار جدید وراههای جدیدی که ایده ها را کامل می کنند ، احتیاج دارند . در اینجا برخی از ایده ها مشخص شده اند :
۱٫ معرفی چیزهای جدید: ابداع افکاری که به مشاهده ، مطالعه ، طراحی واجرا ختم می شوند.
۲٫ تحمل اشتباهات : در طی فرایند خلاقیت ، اشتباهات قابل قبولند .
۳٫ درخواست رهیافت های زیاد. تمرکز خودرا گسترش دهید .ممکن است رهیافت های خوبی وجود داشته باشند؛ بعضی از آنها خیلی متفاوت وسازنده اند . راههای زیادی برای به دست آوردن رهیافت های خوب وسپس انتخاب بهترین آنها وجود دارد .
۴٫ ایجاد مقایسه ها وشباهت هایی که رهیافت های مشابه را شرح می دهند .مثلا ً ، اگر شما الترونیک می خوانید ، یک راه حل مشابه مکانیکی را تصور کنید.از استعاره در افکارتان استفاده کنید . مثالهایی از استعاره :
دررا برای یادگیری بازکن.
رشته افکارت را قطع کن
�
قفل های ذهنت را بشکن (ون اچ،۱۹۹۳)
�
۵٫ اول ایجاد،دوم قضاوت؛ خیلی تخصصی نباشید . اکثر مردم با نتایج این روش ایجاد نظریه معشوف میشوند .
توضیحات زیر برای روش های حل مشکلات به کار می رود .
بیونیک یا مافوق بشری ، که اغلب از آن با عنوان آنالیز طبیعت یاد می شود ، شباهت هایی را در نظر می گیرد که در حیوانات وگیاهان وجود دارند . مثالی از خلاقیت ، که درآن از رهیافت بیونیک استفاده شده است، بررسی چگونگی قدرت پرندگان برای پرواز است .ازاین اطلاعات در طراحی هواپیما استفاده شد.
مورفولوژی، یا شکل شناسی ، رهیافت دیگری برای حل مشکل است .قبل از به کارگیری فرایند خلاقیت ، مشکلات به طبقات جزیی تری تقسیم می شوند. به عوامل تعیین شده، که برهر راه حل اثر می گذارند ، توجه می شود. اطلاعات به شکل ماتریس ارائه می شوند که از آن به عنوان جعبه موفولوژیکی یاد می شود . هر سلول موجود دردرون جعبه ، با توجه به معیار راه حل ، ارزیابی می شود .
( اگر به چهار سلول برای توضیح هر مسئله نیاز باشد وپنج رهیافت برای هرسلول وجود داشته باشد ،۱۰۲۴ راه حل باید ارزیابی شوند.) طراحان ، به طور طبیعی ، کارخودرا با بررسی سلولی آغاز می کنند که حاوی یک رهیافت موجود است . سپس آنها یک عامل را در یک زمان تغییر می دهند. به جای بررسی اثر تغییر اطلاعات سلول در یک زمان ، اکنون بسیاری از طراحان ومحققین از مداخله آماری با تکنیک سنجش چند متغیری (MVT) استفاده می کنند . این تکنیک از ابتدای پروژه، در طی تجزیه وتحلیل خلاقیت واجرا وارزیابی کنترل کیفی ، قابل اجراست . به جای بررسی یک سلول در یک زمان ، طراحان از آمار همراه با تکنیک MVT وآزمایش همزمان گروهی از سلولها استفاده می کنند. به عنوان مثال ، در طی مطالعه تا بهبود کارایی خط تولید، آماردانان نقش کاتالیست را دارند . آنها وقتی که از تکنیک MVT استفاده می کنند، آخرین کاربران را درگیر می کنند . MVT به آنها خاطر نشان می کند که چگونه کیفیت خروجی خود را به صورت مقرون به صرفه افزایش دهند. بنابراین ۱۰۲۴ راه حل ذکر شده در بالا ممکن است به راه حل های قابل کنترل وتأثیر گذار کمتری کاهش یابند .
رهیافت دلفی را می توان برای تبدیل سنجش های عددی به راه حل های بالقوه برای مشکلات به کاربرد . برای هرراه حل یم وزن یا رتبه ارائه می شود . شرکت کننده ها با مهارت های گوناگون ، ولی با تجربه زیاد برای حل مشکلات بررسی شده ، انتخاب می شوند . هماهنگ کننده یک پرسشنامه کیفی ، جهت جمع آوری عقاید مستقل شرکت کننده ها ، تهیه می کند.( هماهنگ کننده باید در تهیه ، تجزیه وتحلیل واصلاح پرسشنامه بی طرف باشد .)
هماهنگ کننده نتایج را تحلیل می کند وآنها را بین هر شرکت کننده توزیع می کند .شرکت کنندگان به راه حل های ارائه شده رأی می دهند ؛ نتایج دوباره بررسی وتوزیع می شود . این مرحله ادامه دارد تا حداقل ۷۵ درصد شرکت کنندگان با جهت مورد تعقیب طراحی موافقت نمایند
.
با ایجاد عقاید جدید ، باید در شروع یک حالت اجبار ایجاد کرد تا ذهن در حالت مثبتی قرار گیرد . کارشناسانی که جلسه آموزشی طوفان مغزی را توسعه داده اند، سلسله مراتب تفکر را ، جهت هدایت وتشویق عقاید ، پیشنهاد می کنند .این مراحل شامل موارد زیر است :
۱- قبل از اینکه افکاروعقاید را بررسی کنید درباره مشکل کاملا ً فکر کنید .
۲- افکار پذیرفته نشده را جمع آوری کنید زیرا ممکن است شامل اصولی باشند که به راه حلهای بهتری ختم می شوند .
۳- سعی کنید به طور معکوس ، از راه حل های پیشنهادی تا رسیدن به مشکل واقعی ، کارکنید. تمام راه حل های ممکن را در نظر بگیرید .
۴- برای هر راه حل بررسی شده ، از خود بپرسید :” اگر شرایط دیگری وجود داشته باشد ، وضعیت به چه شکلی درخواهد آمد ؟”
۵- چند حس انسانی را باهم به کارببرید : ذهنی، گفتاری،نوشتاری، عملی ومخصوصا ً شنیدن عقاید دیگران بدون انتقاد کردن از آنها .
۶- درباره عقاید “بی ربط” فکر کنید. آنها ممکن است در آن زمان معقولانه به نظر نرسند اما بعدا ً به عقاید بهتری ختم می شوند.
۷- مشکلات را برای مدتی نادیده بگیرید. اجازه دهید که برای پیشرفت فکرتان ، در ذهنتان جا بگیرند ؛ درست مثل غذایی که آن را برای امتحان کردن می چشید
.
۸- طوفان مغزی را از طریق کنار گذاشتن اوقاتی از روز یا هفته ، که فقط به افکار مثبت می اندیشید، تمرین کنید .
ابداع کارفردی یا گروهی تبدیل شک به ریسک شناخته شده است .
اکنون که فهرستی از عقاید جدید، ورهیافت هایی جهت اجرای آنها ، مشخص کرده اید، باید کارهای زیر را انجام دهید :
۱- تخصصی تر شوید ؛ قانون هایی را برای قضاوت بکارببرید . قبل از قضاوت ، درباره قوانین واصلاحات خود سؤال کنید ویا قوانین منسوخ را جایگزین کنید . زمانی که قضاوت درباره تمام عقاید شروع می شود، قوانین را تغییر ندهید زیرا دیگران آن را نامطلوب تلقی می کنند.
۲- تمام پاسخها را بشنوید وبعدا ً درباره آنها سؤال کنید .
۳- احتمالات منفی، که ممکن است با موفقیت همراه باشند ، را مشخص کنید .
۴- از اشتباهات خود برای رسیدن به عقاید بهتر استفاده کنید . با رهیافت انتخابی خود پیش بروید . دیگر رهیافت ها را ، زمانی که اطلاعات جدید معلوم شدند ، مجددا ً بررسی کنید .
گاهی اوقات عکس العمل مدیران وناظران ، بیشتر صاحبان عقاید جدید را دلسرد می کند تا موضع گیری درباره شکست ریسک . این برخورد مدیریتی باعث می شود افراد خلاق وشایسته فرصت ها را در سازمانهایی با خلاقیت بیشتر جستجو کنند .
————————————————————————————————————-
- منابع:
– طراحی، اجرا وکنترل پروژه ها — ترجمه مهندس حجت اله رضازاده
– ۱۰۱نکته خلاق ایده یابی , چه می شوداگر؟— تألیف دکترمحمود احمدپورداریانی
– کارآفرینی یک دقیقه ای — تألیف دکتر محمود احمدپور داریانی
– تجارب کارآفرینی در کشورهای منتخب— تألیف مهندس حجت اله رضازاده وناهید شیخان
– مبانی کارآفرینی — تألیف دکتر محمود احمدپور داریانی ودکتر سید محمد مقیمی
– کارآفرینی در نهادهای جامعه مدنی — تألیف دکتر سید محمد مقیمی
“خلاقیت وطوفان مغزی ” شیرین طیبی دبیر آموزش وپرورش منطقه ۲ تهران :: «۱۳۸۷/۷/۷ »
خلاقیت بخش مهمی از درک است .در مرحله درک ، ایده ها توسعه می یابند .راههای زیادی برای خلق ایده های جدید وجود دارد.درباره بعضی از راههای مفید در این مقاله بحث خواهد شد.افراد غالبا ً ازیک محصول یا یک روش مشخص دلسرد می شوند .این باعث می شود که فکر کنند:” باید راه بهتری وجود داشته باشد .” این اندیشه آنها را به تعیین راه بهتر، به صورت فردی یا گروهی سوق می دهد .
بچه های کوچک به طور طبیعی خلاق هستند زیرا ذهن آنها آزاد است . بعدها ، این توانایی ، با دادن آموزشهایی در زمینه پیروی از قوانین ، کاهش می یابد . همانند افراد بالغ ، آنها نیز با مشکلاتی مواجه هستند . هرچه راه تفکر محدودتر شود ، مانع از این می شود که افراد دنیا را در حال تغییر یابند وراه حلهای ممکن را جستجو کنند .
اندیشه های جدید اغلب به پروژه ای جدید ختم می شوند . آلبرت زنتجیومی گفته است :” کشف دیدن چیزی است که همه آن را دیده اند وتفکر در چیزی است که هیچکس بدان نیاندیشیده است .”
افراد را باید به تفکرات جدید واداشت ؛ افکار جدید به ندرت خودبخود روی می دهند . افراد به اجرای تمریناتی برای تبدیل گره های ذهنی به افکار جدید نیاز دارند .راجر ون اچ (۱۹۹۳) در کتاب خود ، “ضربه زدن به یک طرف سر ” ، فهرستی از عقده های ذهنی مشترک ، واینکه چرا آنها عقده های ذهنی هستند ، را ارائه می دهد :
۱- پاسخ “درست ” را پیدا کنید ؛ اغلب بیش از یک پاسخ درست وجود دارد .
۲- منطقی نیست ؛ توجه داشته باشید که منطق می تواند راه حل هایی را که به نظر متناقض می رسند رد کند، هرچند که ممکن است موارد خوبی باشند .
۳- از قوانین پیروی کنید؛ نقض یا تغییر قوانین غیر سودمند هیچ اشکالی ندارد .
۴- عملی بودن ؛ در ابتدا افکار باید جنبه وجود واحتمال داشته باشند تا اینکه عملی باشند . فکر کنید” چی می شد اگر….؟” زیرا عقاید سودمند اغلب برای افرادی که عقاید مضر وبی فایده را بررسی می کنند پیش می آید .
۵- نادان وابله نباشید ؛ رفتار احمقانه یا شوخ طبعی اغلب به پیدایش افکار جدید ختم می شود .
۶- اشتباه نکنید ؛ اشتباهات می توانند گامی به سوی فرایند خلاقیت باشند
.
۷- آنجا جای من نیست ؛ این نگرش غالبا ً افراد را از برگزیدن راه های جدید باز می دارد . متوجه خواهید شد که هیچ کاری را نمی توان در این حالت انجام داد واین محدودیتی برای خلاقیت است ؛ افکار جدید اغلب زمانی که شما خارج از زمینه تخصصتان گام برمی دارید به وجود می آیند .
۸- من خلاق نیستم ؛ عزت نفس یکی از عناصر لازم برای خلاقیت است . شما باید خطر کنید ونتایج آنرا بپذیرید هرچند که ممکن است افرادی که خلاقیت کمتری دارند مسخره تان کنند . اگر اعتقاد داشته باشید که خلاق هستید ، یا می توانید خلاق باشید ، خلاق خواهید بود .
خلاقیت هنر ایجاد عقاید جدیدی است که می توانند رک ، بدیع وتازه باشند . خلق پروژه های جدید اغلب زمانی که فرد یا افرادروی مهارت ها ، احتیاجات وعلایق خودشان ودیگران تمرکز می کنند روی می دهد .( از واژه خلاقیت زیاد استفاده می شود .) ابداع ، فرایند ایجاد یا شکل گیری یک محصول ، فرایند یا روش جدید است ؛ ممکن است زمانی رخ دهد که یک تلاش باعث بهبود ، اصلاح یا طراحی مجددیک محصول ، فرایند یا روش موجود می شود .
تکنیک هایی وجود دارد که می توانید برای افزایش قوه خلاقیتتان از آن استفاده کنید :
۱- تصویر خود را، از طریق معکوس کردن سلسله مراتب پوشیدن لباس، تحریک کنید ؛ مثلا ً پوشیدن پیراهن زیر پیراهن ، کفش و… مراحل راست وچپ را برای وارد کردن دستها وپاها به درون لباسها برعکس کنید ؛ این کار باعث تحریک سلولهای ضعیف مغز شما می شود . تصور کنید که چطور یک کودک قبل از رفتن به مدرسه فکر می کند ؛ بچه ها محدودیت کمتری در خلاقیتشان دارند زیرا آنها هنوز محدود کردن فکرشان را ، در نتیجه عکس العملهای منفی دیگران ، فرا نگرفته اند .
۲- افکارتان را به محض خطور در ذهنتان ، ثبت کنید . به عنوان مثال ، یک قلم وکاغذ در کنار رختخوابتان بگذارید ورویاهاتان را بنویسید .
۳- عقده های ذهنی را ، که مانع خلاقیت شما می شوند ، از بین ببرید . روی افکار مثبت تمرکز کنید . یک آواز قدیمی می گوید : ” به مثبت ها اهمیت دهید ومنفی هارا فراموش کنید .”
۴- سؤالاتی را مطرح کنید که جوابهای متفاوتی داشته باشند . بخاطر داشته باشید که جوابها به سؤال پرسیده شده ربط داشته باشند .
۵- بعضی چیزهایی را که خارج از محدوده تخصصی شماست مطالعه کنید ؛ ترجیحا ً چیزی متفاوت باشد وشما از آن لذت ببرید مثل افسانه یا شعر .
۶- به خوتان بخندید . حس شوخ طبعی به شما کمک می کند زیرا اعمال ابلهانه به عقاید جدید منجر می شوند . ثابت شده است که به کاربردن این تکنیک ، برای پروژه های بزرگ وکوچک ، اثرات مثبتی ایجاد می کند .
اگر خواهان خلاقیت هستید مراحل زیر به شما کمک می کنند :
• شناختن مشکل
.
• جمع آوری اطلاعات راجع به آن مشکل
.
• تجزیه وتحلیل مشکل
- توسعه ایده های اولیه ای که ممکن است منجر به راه حل شوند .
• مرور وبسط ایده ها
- تعیین اینکه راه حلهای پیشنهادی قابل اجرا وعملی هستند .
خلاقیت را غالبا ً می توان از طریق تکنیک طوفان مغزی افزایش داد . طوفان مغزی ارائه نامحدود ایده ها وپیشنهادات از سوی تمامی اعضای گروه در طی جلسه ای است که به عنوان مثال برروی محدوده ای از موضوعات از پیش تعیین شده متمرکز می شود . در این جلسه ، هیچ کس حق اظهار نظرمنفی ندارد . در عوض ، باید توسعه عقایدی که ارائه می شوند تشویق شود . کتابهایی که اطلاعاتی راجع به طوفان مغزی ارائه می دهند برانسفورد واستین (۱۹۹۳) ، کیم (۱۹۹۰) ولومدین (۱۹۹۰) هستند .
از شوخ طبعی اغلب در جلسه طوفان مغزی استفاده می شود . همیشه از عقاید جدید استقبال می شود . یک عنصر مهم در جلسه طوفان مغزی ، مشارکت است واین که ایده ها به یک موضوع مربوط می شوند .با این وجود ممکن است حتی افکاری که در ابتدا نامربوط به نظر می رسند نیز شرکت داده شوند . آنها را نباید در جلسه رد کرد زیرا ممکن است به عقاید بهتری ختم شوند . می توان آنها را در صورت مناسب نبودن ، بعدا ً رد کرد .
طوفان مغزی در دوسطح انجام می شود. اولین سطح افکار معینی هستند که می توانند به پروژه تبدیل شوند . تمامی ایده های خلق شده بعدا ً به صورت مدرک در می آیند وبررسی می شوند ؛ به طوری که بهترین آنها ، با جزییات بیشتر ، بعدا ً دنبال می شوند . پس از اینکه پرو ژه بالقوه انتخاب شد ، می توان از طوفان مغزی برای ایجاد راه حل های معقول استفاده کرد . دومین سطح به توسعه جزییات در پروژه انتخابی مربوط می شود.روش طوفان مغزی برای هردو سطح مشابه است . افراد به ایجاد افکار جدید وراههای جدیدی که ایده ها را کامل می کنند ، احتیاج دارند . در اینجا برخی از ایده ها مشخص شده اند :
۱٫ معرفی چیزهای جدید: ابداع افکاری که به مشاهده ، مطالعه ، طراحی واجرا ختم می شوند.
۲٫ تحمل اشتباهات : در طی فرایند خلاقیت ، اشتباهات قابل قبولند .
۳٫ درخواست رهیافت های زیاد. تمرکز خودرا گسترش دهید .ممکن است رهیافت های خوبی وجود داشته باشند؛ بعضی از آنها خیلی متفاوت وسازنده اند . راههای زیادی برای به دست آوردن رهیافت های خوب وسپس انتخاب بهترین آنها وجود دارد .
۴٫ ایجاد مقایسه ها وشباهت هایی که رهیافت های مشابه را شرح می دهند .مثلا ً ، اگر شما الترونیک می خوانید ، یک راه حل مشابه مکانیکی را تصور کنید.از استعاره در افکارتان استفاده کنید . مثالهایی از استعاره :
دررا برای یادگیری بازکن.
رشته افکارت را قطع کن
�
قفل های ذهنت را بشکن (ون اچ،۱۹۹۳)
�
۵٫ اول ایجاد،دوم قضاوت؛ خیلی تخصصی نباشید . اکثر مردم با نتایج این روش ایجاد نظریه معشوف میشوند .
توضیحات زیر برای روش های حل مشکلات به کار می رود .
بیونیک یا مافوق بشری ، که اغلب از آن با عنوان آنالیز طبیعت یاد می شود ، شباهت هایی را در نظر می گیرد که در حیوانات وگیاهان وجود دارند . مثالی از خلاقیت ، که درآن از رهیافت بیونیک استفاده شده است، بررسی چگونگی قدرت پرندگان برای پرواز است .ازاین اطلاعات در طراحی هواپیما استفاده شد.
مورفولوژی، یا شکل شناسی ، رهیافت دیگری برای حل مشکل است .قبل از به کارگیری فرایند خلاقیت ، مشکلات به طبقات جزیی تری تقسیم می شوند. به عوامل تعیین شده، که برهر راه حل اثر می گذارند ، توجه می شود. اطلاعات به شکل ماتریس ارائه می شوند که از آن به عنوان جعبه موفولوژیکی یاد می شود . هر سلول موجود دردرون جعبه ، با توجه به معیار راه حل ، ارزیابی می شود .
( اگر به چهار سلول برای توضیح هر مسئله نیاز باشد وپنج رهیافت برای هرسلول وجود داشته باشد ،۱۰۲۴ راه حل باید ارزیابی شوند.) طراحان ، به طور طبیعی ، کارخودرا با بررسی سلولی آغاز می کنند که حاوی یک رهیافت موجود است . سپس آنها یک عامل را در یک زمان تغییر می دهند. به جای بررسی اثر تغییر اطلاعات سلول در یک زمان ، اکنون بسیاری از طراحان ومحققین از مداخله آماری با تکنیک سنجش چند متغیری (MVT) استفاده می کنند . این تکنیک از ابتدای پروژه، در طی تجزیه وتحلیل خلاقیت واجرا وارزیابی کنترل کیفی ، قابل اجراست . به جای بررسی یک سلول در یک زمان ، طراحان از آمار همراه با تکنیک MVT وآزمایش همزمان گروهی از سلولها استفاده می کنند. به عنوان مثال ، در طی مطالعه تا بهبود کارایی خط تولید، آماردانان نقش کاتالیست را دارند . آنها وقتی که از تکنیک MVT استفاده می کنند، آخرین کاربران را درگیر می کنند . MVT به آنها خاطر نشان می کند که چگونه کیفیت خروجی خود را به صورت مقرون به صرفه افزایش دهند. بنابراین ۱۰۲۴ راه حل ذکر شده در بالا ممکن است به راه حل های قابل کنترل وتأثیر گذار کمتری کاهش یابند .
رهیافت دلفی را می توان برای تبدیل سنجش های عددی به راه حل های بالقوه برای مشکلات به کاربرد . برای هرراه حل یم وزن یا رتبه ارائه می شود . شرکت کننده ها با مهارت های گوناگون ، ولی با تجربه زیاد برای حل مشکلات بررسی شده ، انتخاب می شوند . هماهنگ کننده یک پرسشنامه کیفی ، جهت جمع آوری عقاید مستقل شرکت کننده ها ، تهیه می کند.( هماهنگ کننده باید در تهیه ، تجزیه وتحلیل واصلاح پرسشنامه بی طرف باشد .)
هماهنگ کننده نتایج را تحلیل می کند وآنها را بین هر شرکت کننده توزیع می کند .شرکت کنندگان به راه حل های ارائه شده رأی می دهند ؛ نتایج دوباره بررسی وتوزیع می شود . این مرحله ادامه دارد تا حداقل ۷۵ درصد شرکت کنندگان با جهت مورد تعقیب طراحی موافقت نمایند
.
با ایجاد عقاید جدید ، باید در شروع یک حالت اجبار ایجاد کرد تا ذهن در حالت مثبتی قرار گیرد . کارشناسانی که جلسه آموزشی طوفان مغزی را توسعه داده اند، سلسله مراتب تفکر را ، جهت هدایت وتشویق عقاید ، پیشنهاد می کنند .این مراحل شامل موارد زیر است :
۱- قبل از اینکه افکاروعقاید را بررسی کنید درباره مشکل کاملا ً فکر کنید .
۲- افکار پذیرفته نشده را جمع آوری کنید زیرا ممکن است شامل اصولی باشند که به راه حلهای بهتری ختم می شوند .
۳- سعی کنید به طور معکوس ، از راه حل های پیشنهادی تا رسیدن به مشکل واقعی ، کارکنید. تمام راه حل های ممکن را در نظر بگیرید .
۴- برای هر راه حل بررسی شده ، از خود بپرسید :” اگر شرایط دیگری وجود داشته باشد ، وضعیت به چه شکلی درخواهد آمد ؟”
۵- چند حس انسانی را باهم به کارببرید : ذهنی، گفتاری،نوشتاری، عملی ومخصوصا ً شنیدن عقاید دیگران بدون انتقاد کردن از آنها .
۶- درباره عقاید “بی ربط” فکر کنید. آنها ممکن است در آن زمان معقولانه به نظر نرسند اما بعدا ً به عقاید بهتری ختم می شوند.
۷- مشکلات را برای مدتی نادیده بگیرید. اجازه دهید که برای پیشرفت فکرتان ، در ذهنتان جا بگیرند ؛ درست مثل غذایی که آن را برای امتحان کردن می چشید
.
۸- طوفان مغزی را از طریق کنار گذاشتن اوقاتی از روز یا هفته ، که فقط به افکار مثبت می اندیشید، تمرین کنید .
ابداع کارفردی یا گروهی تبدیل شک به ریسک شناخته شده است .
اکنون که فهرستی از عقاید جدید، ورهیافت هایی جهت اجرای آنها ، مشخص کرده اید، باید کارهای زیر را انجام دهید :
۱- تخصصی تر شوید ؛ قانون هایی را برای قضاوت بکارببرید . قبل از قضاوت ، درباره قوانین واصلاحات خود سؤال کنید ویا قوانین منسوخ را جایگزین کنید . زمانی که قضاوت درباره تمام عقاید شروع می شود، قوانین را تغییر ندهید زیرا دیگران آن را نامطلوب تلقی می کنند.
۲- تمام پاسخها را بشنوید وبعدا ً درباره آنها سؤال کنید .
۳- احتمالات منفی، که ممکن است با موفقیت همراه باشند ، را مشخص کنید .
۴- از اشتباهات خود برای رسیدن به عقاید بهتر استفاده کنید . با رهیافت انتخابی خود پیش بروید . دیگر رهیافت ها را ، زمانی که اطلاعات جدید معلوم شدند ، مجددا ً بررسی کنید .
گاهی اوقات عکس العمل مدیران وناظران ، بیشتر صاحبان عقاید جدید را دلسرد می کند تا موضع گیری درباره شکست ریسک . این برخورد مدیریتی باعث می شود افراد خلاق وشایسته فرصت ها را در سازمانهایی با خلاقیت بیشتر جستجو کنند .
————————————————————————————————————-
- منابع:
– طراحی، اجرا وکنترل پروژه ها — ترجمه مهندس حجت اله رضازاده
– ۱۰۱نکته خلاق ایده یابی , چه می شوداگر؟— تألیف دکترمحمود احمدپورداریانی
– کارآفرینی یک دقیقه ای — تألیف دکتر محمود احمدپور داریانی
– تجارب کارآفرینی در کشورهای منتخب— تألیف مهندس حجت اله رضازاده وناهید شیخان
– مبانی کارآفرینی — تألیف دکتر محمود احمدپور داریانی ودکتر سید محمد مقیمی
– کارآفرینی در نهادهای جامعه مدنی — تألیف دکتر سید محمد مقیمی
طیبی دبیر آموزش وپرورش منطقه ۲ تهران