نواىِ دل
( اسد نامم نهادند ،موطنم شدخاکِ پاکِ رى ).
( بُن شیرازیم سرشار ، ازعشق وشراب ومى ).
( شدم ساقى مهرافروز ،پر کردم پیاله ها ).
(همه سرمست ومن خوشحال مینوشند جام مى ).
(بده ساقى مىِ نابى، که مدهوشم کند آنى ).
( شدم مدهوش بیاد ،آن دومرغ عشق نوشیدم ).
( طنین انداز شدنوشت بادبنوش باباپى درپى ).
(ندا آمد بزن مطرب نواى نى،که آرامش ببارآرد).
(اسد، ناله ات بس،حدیث هجررابشنوتواز نى ).
ناگفته اى به طعم شعر.
ازاسد
اردیبهشتb٩٣